ما چقدر خوشبختیم
عزیز دل مامان خیلی دوست دارم،دیشب بعدازخوندن یه وبلاگ دلم خواست همون موقع بیام محکم بغلت کنم ولی حیف که خواب بودی.چقدر من خوشبختم که خدایه دختر سالمبهمداده که میتونه راه بره بخنده حرفبزنه خودش رو برای مامان و باباش لوس کنه. وقتی خودم رو جای مامان امیرحسین میگذارم واقعا کم میارم،مامانی که تو سن 5 ماهگی امیر حسین فهمید که بچه اش فلج مغزی هست و تا آخرعمر همینطوری می مونه،نه می تونه حرف بزنه و دردش رو بگه نه می تونه بخنده نه می تونه راه بره.درکنارش مامان ابوالفضل که هفت سال جلوی بچه اش چیزی نخورده تا یه وقت ابوالفضل هوس نکنه،چون ابوالفضل مثل تو و مثل بچه های دیگه نمیتونه غذا بخوره. این هم آدرس وبلاگ امیر حسین http://www.baranbara...
نویسنده :
مامان و بابا
0:11